یه چیزی رو هیچ وقت نفهمیدم. هم قبل از ازدواج هم بعدش....
اونم اینه که چرا بزرگترها احساس تکلیف می کنند تا خصوصی ترین قسمتهای زندگی یه زوج نظر بدن مخصوصا راجع به بچه!!
بابا جان آخه چه معنی داره که تا ببینی یکی ازدواج کرده بعد دو هفته هی آمار بگیری که کی می خواین بچه دار بشین؟؟؟؟
دیر نشه!؟؟؟ من هرگز نمی فهمم این احساس دین از کجا اومده که هی راه به راه باعث استرس زوج های جوون می شن!؟؟
پی نوشت : دیروز مادر همسری با دوستش سرزده اومده خونمون اونم در حالی که من فقط 15 دقیقه بو از سر کار بر گشته بودم و مهمون سرزده ابدا تو کت من نمی ره حالا شما تصور کن من دارم واسه خودم ول می چرخم تو خونه یهو اف اف زنگ می خوره
در حد فجیعی از دستشون عصبانی شدم که البته هیچ عکس العملی نشون ندادم!! فقط گفتم کاش زنگ می زدین!!
مادر همسری البته تو رودروایسی دوستش گیر کرده بود که کاملا تابلو بود واسه فضولی اومده بود!!
بعد احوالپرسی هم گیر داد که چرا بچه نمیاری هم مادرت دلش می خواد هم مادر شوهرت!! (منم هووووووق)
حالا شما حساب کن من چه قدر عصبانی بودم که مجبور بودم بی خودی تا لوزوالمعدم رو از فرط شادی و نشاط نشون بدم بهشون :((
اونم اینه که چرا بزرگترها احساس تکلیف می کنند تا خصوصی ترین قسمتهای زندگی یه زوج نظر بدن مخصوصا راجع به بچه!!
بابا جان آخه چه معنی داره که تا ببینی یکی ازدواج کرده بعد دو هفته هی آمار بگیری که کی می خواین بچه دار بشین؟؟؟؟
دیر نشه!؟؟؟ من هرگز نمی فهمم این احساس دین از کجا اومده که هی راه به راه باعث استرس زوج های جوون می شن!؟؟
پی نوشت : دیروز مادر همسری با دوستش سرزده اومده خونمون اونم در حالی که من فقط 15 دقیقه بو از سر کار بر گشته بودم و مهمون سرزده ابدا تو کت من نمی ره حالا شما تصور کن من دارم واسه خودم ول می چرخم تو خونه یهو اف اف زنگ می خوره
در حد فجیعی از دستشون عصبانی شدم که البته هیچ عکس العملی نشون ندادم!! فقط گفتم کاش زنگ می زدین!!
مادر همسری البته تو رودروایسی دوستش گیر کرده بود که کاملا تابلو بود واسه فضولی اومده بود!!
بعد احوالپرسی هم گیر داد که چرا بچه نمیاری هم مادرت دلش می خواد هم مادر شوهرت!! (منم هووووووق)
حالا شما حساب کن من چه قدر عصبانی بودم که مجبور بودم بی خودی تا لوزوالمعدم رو از فرط شادی و نشاط نشون بدم بهشون :((